145. یار سفرکرده.

ساخت وبلاگ

امکانات وب

یک شنبه رفته.

من امروز فهمیدم. هنوزم باورم نمیشه سر رفاقتمون چنین بلایی امد.

آخرین چیزی که فکر میکردم میتونه باعث بهم خوردن این رفاقت بشه چادرم بود. چنین قضاوتی اونم نه از سمت ههیییچ کس دیگه..از سمت تویی که بیشتر از هرکسی نقطه امنم بودی.

دلم میخواد پیام بدم بهت و واست ارزوی سلامتی و موفقیت کنم. دوست دارم بهت بگم ممکنه سختی ها زیاد باشه ولی تو اونی هستی که میتونی از پس تمومشون بر بیای. دلم میخواد بهت بگم منتظز درخشیدنت روی قله های موفقیت و رویاهات هستم. ولی شاید تمام خرفای دلگرم کننده ی دنیاهم بشنوی وقتی از زبون من باشه کامتو تلخ کنه. گرچه قبلا اینطور نبود..

دلم میخواست به بهونه وسیله هات که پیشم مونده هدیه هایی که واست خریدم ولی نشده بود بهت بدم رو با یه جعبه کوکی خودم پز واست پست کنم. کوکی هامو خیلی دوست داشتی اخه... ولی انقدر نوشتن آخرین نامه بهت سخت بود که تایم از دستم رفت و این آدرسی که دارم دیگه آدرس تو نیست و نمیدونم کی ممکنه برگردی.

دعای خیر من همیشه بدرقه راهته. همونطور که خودت گفتی "Remember me for centuries" برای قرن ها فراموشت نخواهم کرد. همونطور که منو میشناسی و احتمالا خودت هم میدونی، یک قسمت از من تا ابد توی اون رفاقت باقی میمونه.

ممنون که تمام این مدت همراه و همسفرم بودی. و برای تمام چیزهایی که ازت یادگرفتم ممنونم.

لطفا مراب خودت باش.

مریض نشو. به خودت سخت نگیر.

مثل باران مثل موسیقی...
ما را در سایت مثل باران مثل موسیقی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dreamspeace بازدید : 38 تاريخ : دوشنبه 28 آذر 1401 ساعت: 19:33